در اين بخش و بخش هاي آينده به مباحث اقتصادي ( توليد، كار و سرمايه ) از منظر قرآن كريم مي پردازم كه اين مطالب توسط خودم به وسيله تحقيق و مطالعه در تفاسير گردآوري شده است .
بخشي از تفسير آيات 275 تا 277 سوره بقره تفسير نمونه جلد 2 صفحه 368
به گوشهاى از منطق رباخواران اشاره كرده، مىفرمايد:" اين به خاطر آن است كه آنها گفتند: بيع هم مانند ربا است" و تفاوتى ميان اين دو نيست (ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا). يعنى هر دو از انواع مبادله است كه با رضايت طرفين انجام مىشود.
ولى قرآن در پاسخ آنها مىگويد: چگونه اين دو ممكن است يكسان باشد" حال آنكه خداوند بيع را حلال كرده و ربا را حرام" (وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا).
مسلما اين تفاوت، دليل و فلسفهاى داشته كه خداوند حكيم، به خاطر آن چنين حكمى را صادر كرده است، قرآن در اين باره توضيح بيشترى نداده و شايد به خاطر وضوح آن بوده است، زيرا:
اولا- در خريد و فروش معمولى هر دو طرف به طور يكسان در معرض سود و زيان هستند، گاهى هر دو سود مىكنند و گاهى هر دو زيان، گاهى يكى سود و ديگرى زيان مىكند در حالى كه در" معاملات ربوى" رباخوار هيچگاه زيان نمىبيند و تمام زيانهاى احتمالى بر دوش طرف مقابل سنگينى خواهد كرد و به همين دليل است كه مؤسسات ربوى روز به روز وسيعتر و سرمايهدارتر مىشوند و در برابر تحليل رفتن طبقات ضعيف بر حجم ثروت آنها دائما افزوده مىشود.
ثانيا- در تجارت و خريد و فروش معمولى طرفين در مسير" توليد و مصرف" گام بر مىدارند در صورتى كه رباخوار هيچ عمل مثبتى در اين زمينه ندارد.
ثالثا- با شيوع رباخوارى سرمايهها در مسيرهاى ناسالم مىافتد و پايههاى اقتصاد كه اساس اجتماع است متزلزل مىگردد، در حالى كه تجارت صحيح موجب گردش سالم ثروت است.
رابعا- رباخوارى منشا دشمنيها و جنگهاى طبقاتى است، در حالى كه تجارت صحيح چنين نيست و هرگز جامعه را به زندگى طبقاتى و جنگهاى ناشى از آن سوق نمىدهد.